معنی فارسی overquell

B1

سرریز کردن یا فراوانی غیر قابل کنترل یک چیز، مانند آب یا احساسات.

To overflow or become excessively abundant.

example
معنی(example):

رودخانه قوی شروع به سرریز کردن بستر خود در طول طوفان کرد.

مثال:

The strong river began to overquell the banks during the storm.

معنی(example):

احساسات می‌توانند قضاوت یک نفر را تحت‌الشعاع قرار دهند اگر کنترل نشده باقی بمانند.

مثال:

Emotions can overquell one's judgment if not kept in check.

معنی فارسی کلمه overquell

: معنی overquell به فارسی

سرریز کردن یا فراوانی غیر قابل کنترل یک چیز، مانند آب یا احساسات.