معنی فارسی overrankness

B1

وضعیتی که در آن یک گروه یا نوعی به طور غیرمعمول در بالاترین رتبه‌ها قرار می‌گیرد.

A state where a group or type unusually ranks at the highest levels.

example
معنی(example):

بالا بودن رتبه گونه‌ها به عدم تعادل‌های اکولوژیکی منجر شد.

مثال:

The overrankness of the species led to ecological imbalances.

معنی(example):

آنها نگران بالاتر بودن رتبه در بازار رقابتی بودند.

مثال:

They were concerned about the overrankness in the competitive market.

معنی فارسی کلمه overrankness

: معنی overrankness به فارسی

وضعیتی که در آن یک گروه یا نوعی به طور غیرمعمول در بالاترین رتبه‌ها قرار می‌گیرد.