معنی فارسی overrational

C1

بیان یا توضیحی که بیش از حد به منطق وابسته است و احساسات را نادیده می‌گیرد.

Excessively focused on logic at the expense of ignoring emotional or intuitive aspects.

example
معنی(example):

توضیحات بیش از حد منطقی وضعیت را پیچیده‌تر کرد.

مثال:

The overrational explanations made the situation more confusing.

معنی(example):

رویکرد بیش از حد منطقی او اغلب عوامل عاطفی را نادیده می‌گرفت.

مثال:

His overrational approach often ignored emotional factors.

معنی فارسی کلمه overrational

: معنی overrational به فارسی

بیان یا توضیحی که بیش از حد به منطق وابسته است و احساسات را نادیده می‌گیرد.