معنی فارسی overreader

B2

فردی که تمایل دارد به طور بیش از حد معانی یا تحلیل‌های پیچیده‌تری از متن‌ها استخراج کند.

A person who interprets or reads more deeply than necessary, often discovering unintended implications.

example
معنی(example):

یک تحلیل‌گر بیش از حد ممکن است معانی پنهانی پیدا کند که نویسنده هرگز قصد ندارد.

مثال:

An overreader may find hidden meanings that the author never intended.

معنی(example):

به عنوان یک تحلیل‌گر بیش از حد، او معمولاً تم‌هایی در کتاب‌ها می‌بیند که دیگران از دست می‌دهند.

مثال:

As an overreader, she often sees themes in books that others miss.

معنی فارسی کلمه overreader

: معنی overreader به فارسی

فردی که تمایل دارد به طور بیش از حد معانی یا تحلیل‌های پیچیده‌تری از متن‌ها استخراج کند.