معنی فارسی overreactive
B2تمایل به واکنش بیشتر از حد معمول به موقعیتها یا محرکها.
Characterized by reacting more strongly than is appropriate or necessary.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در مواجهه با انتقاد معمولاً بیش از حد واکنش نشان میدهد.
مثال:
He tends to be overreactive when faced with criticism.
معنی(example):
واکنش بیش از حد او همه را در جلسه متعجب کرد.
مثال:
Her overreactive response surprised everyone in the meeting.
معنی فارسی کلمه overreactive
:
تمایل به واکنش بیشتر از حد معمول به موقعیتها یا محرکها.