معنی فارسی overreflectively
B1به طور بیش از حد تأملگرانه، به این معنی که فرد به تفکر درباره افکار یا احساساتش به دلایل مختلف میپردازد.
In a manner characterized by excessive reflection or thoughtful consideration.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور بیش از حد تأملگر درباره تجربیاتش از سال گذشته صحبت کرد.
مثال:
She spoke overreflectively about her experiences from last year.
معنی(example):
او بهطور بیش از حد تأملگر نوشت و هر جزئی از زندگیاش را تحلیل کرد.
مثال:
He wrote overreflectively, analyzing each detail of his life.
معنی فارسی کلمه overreflectively
:
به طور بیش از حد تأملگرانه، به این معنی که فرد به تفکر درباره افکار یا احساساتش به دلایل مختلف میپردازد.