معنی فارسی overregiment

B1

بیش از حد به نظام‌مند کردن چیزی یا کسی اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌هایی که آزادی عمل کاهش می‌یابد.

To impose excessive organization or regulation on something or someone.

example
معنی(example):

قوانین سخت باعث شد که دانش‌آموزان بیش از حد ساماندهی شوند.

مثال:

The strict rules served to overregiment the students.

معنی(example):

برخی بر این باورند که ساماندهی بیش از حد نیروها می‌تواند کارایی آنها را کاهش دهد.

مثال:

Some believe that overregimenting the troops can reduce their effectiveness.

معنی فارسی کلمه overregiment

: معنی overregiment به فارسی

بیش از حد به نظام‌مند کردن چیزی یا کسی اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌هایی که آزادی عمل کاهش می‌یابد.