معنی فارسی overregimentation
B2معنا به سازماندهی بیش از حد اشاره دارد که میتواند بر عملکردها اثر منفی بگذارد.
An excessive degree of organization or regulation.
- NOUN
example
معنی(example):
سازماندهی بیش از حد صنعت، خلاقیت را خفه کرد.
مثال:
The overregimentation of the industry stifled creativity.
معنی(example):
بسیاری از سازماندهی بیش از حد در محیطهای کاری مدرن انتقاد میکنند.
مثال:
Many criticize the overregimentation in modern workplaces.
معنی فارسی کلمه overregimentation
:
معنا به سازماندهی بیش از حد اشاره دارد که میتواند بر عملکردها اثر منفی بگذارد.