معنی فارسی overreligiosity

B1

پیروی بیش از حد از اصول و رسوم مذهبی به‌طوریکه ممکن است دیگران را دور کند.

Excessive piety or religious devotion.

example
معنی(example):

دینی بودن بیش از حد او گاهی دوستانش را بیگانه می‌کند.

مثال:

Her overreligiosity sometimes alienates her friends.

معنی(example):

دینی بودن بیش از حد می‌تواند موانعی بین افراد ایجاد کند.

مثال:

Overreligiosity can create barriers between people.

معنی فارسی کلمه overreligiosity

: معنی overreligiosity به فارسی

پیروی بیش از حد از اصول و رسوم مذهبی به‌طوریکه ممکن است دیگران را دور کند.