معنی فارسی overrepresented
B2بیش از حد نمایان شده، به حالتی اشاره دارد که یک گروه یا دسته در یک مثال یا جمعیت به طور غیر معمول زیاد وجود دارد.
To be represented in a larger proportion than is typical or expected.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To represent as being higher or greater than it is.
adjective
معنی(adjective):
Represented to an excessive degree, or in excessive numbers
example
معنی(example):
در نظرسنجی، زنان نسبت به مردان بیش از حد نمایان بودند.
مثال:
In the survey, women were overrepresented compared to men.
معنی(example):
نتایج نشان داد که برخی گروه‌ها در داده‌ها بیش از حد نمایان بودند.
مثال:
The results showed that certain groups were overrepresented in the data.
معنی فارسی کلمه overrepresented
:
بیش از حد نمایان شده، به حالتی اشاره دارد که یک گروه یا دسته در یک مثال یا جمعیت به طور غیر معمول زیاد وجود دارد.
