معنی فارسی overroughly

B1

به صورت بسیار ناهموار و ناصاف، به طوری که قابل تحمل نبود.

In a manner that is excessively rough or uneven.

example
معنی(example):

منطقه به طور بسیار ناهموار توسط رودخانه تراشیده شده بود.

مثال:

The landscape was overroughly carved by the river.

معنی(example):

او به طور بسیار ناهموار صحبت کرد و این فهم او را برای دیگران دشوار کرد.

مثال:

He spoke overroughly, making it hard for others to understand him.

معنی فارسی کلمه overroughly

: معنی overroughly به فارسی

به صورت بسیار ناهموار و ناصاف، به طوری که قابل تحمل نبود.