معنی فارسی overrough

B1

بیش از حد زبر، وضعیتی که در آن یک سطح ناهموار و خشن به طور افراطی باشد.

Having an excessively rough texture.

example
معنی(example):

سطح دیوار بیش از حد زبر بود و رنگ زدن را دشوار می‌کرد.

مثال:

The surface of the wall was overrough, making it difficult to paint.

معنی(example):

یک بافت بیش از حد زبر ممکن است برای لمس ناخوشایند باشد.

مثال:

An overrough texture can be unpleasant to the touch.

معنی فارسی کلمه overrough

: معنی overrough به فارسی

بیش از حد زبر، وضعیتی که در آن یک سطح ناهموار و خشن به طور افراطی باشد.