معنی فارسی overrulingly
B1به معنی به طور قطعی و بدون مقاومت یا اعتراض دیگران، در زمینه تصمیمها و اصلاحات استفاده میشود.
In a manner that overrides or takes precedence over other opinions or decisions.
- ADVERB
example
معنی(example):
مدیر تصمیمی گرفت که به طور قطعی جهت پروژه را تغییر داد.
مثال:
The manager made a decision that overrulingly changed the project's direction.
معنی(example):
صدای قدرتمند و قطعی دادگاه، پرونده را به نفع خواهان تصمیمگیری کرد.
مثال:
The court's overrulingly powerful voice decided the case in favor of the plaintiff.
معنی فارسی کلمه overrulingly
:
به معنی به طور قطعی و بدون مقاومت یا اعتراض دیگران، در زمینه تصمیمها و اصلاحات استفاده میشود.