معنی فارسی overrunningly
B1به معنی به طور مفرط و با شدت بالا، معمولاً در زمینه کار یا تلاشهای بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرد.
In an excessively vibrant or intense manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
تیم بهطور مفرط برای اتمام پروژه قبل از مهلت تعیین شده کار کرد.
مثال:
The team worked overrunningly to complete the project before the deadline.
معنی(example):
به طرز مفرط، آنها اهداف خود را فراتر از حد تعیین شده قرار دادند و رؤسای خود را تحت تأثیر قرار دادند.
مثال:
Overrunningly, they exceeded their targets and impressed their superiors.
معنی فارسی کلمه overrunningly
:
به معنی به طور مفرط و با شدت بالا، معمولاً در زمینه کار یا تلاشهای بیش از حد مورد استفاده قرار میگیرد.