معنی فارسی oversadly

B1

به شیوه‌ای که حاکی از غم و اندوه بیش از حد است.

In a manner that conveys excessive sadness.

example
معنی(example):

او به طور بسیار غمگین لبخند زد و سعی کرد احساسات واقعی‌اش را پنهان کند.

مثال:

She smiled oversadly, trying to hide her true feelings.

معنی(example):

او به طور بسیار غمگین درباره فرصت‌های از دست رفته‌اش صحبت کرد.

مثال:

He spoke oversadly about his lost opportunities.

معنی فارسی کلمه oversadly

: معنی oversadly به فارسی

به شیوه‌ای که حاکی از غم و اندوه بیش از حد است.