معنی فارسی oversad

B1

احساس غم و اندوه بیشتر از حد طبیعی.

Feeling an excessive amount of sadness.

example
معنی(example):

او پس از شنیدن خبر ترک دوستش احساس بسیار غمگینی کرد.

مثال:

She felt oversad after the news of her friend's departure.

معنی(example):

حالت بسیار غمگین او بر کل تیم تأثیر گذاشت.

مثال:

His oversad mood affected the entire team.

معنی فارسی کلمه oversad

: معنی oversad به فارسی

احساس غم و اندوه بیشتر از حد طبیعی.