معنی فارسی overscour
B1بهدقت جستجو کردن یا گشتن برای پیدا کردن چیزهایی که ممکن است پنهان باشند.
To search thoroughly, often to find hidden or overlooked items.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که منطقه را بهدقت جستجو کنند تا موانع پنهانی پیدا کنند.
مثال:
They decided to overscour the area for any hidden obstacles.
معنی(example):
جستجوی زیاد ممکن است بیشتر از آنچه که ابتدا تصور میشد را آشکار کند.
مثال:
Overscouring may reveal more than initially thought.
معنی فارسی کلمه overscour
:
بهدقت جستجو کردن یا گشتن برای پیدا کردن چیزهایی که ممکن است پنهان باشند.