معنی فارسی overscratch

B1

بیش از حد خراشیدن، به معنای خراشیدن یا مالیدن چیزی به حدی که ممکن است آسیب یا مشکل جدی‌تری ایجاد کند.

To scratch something excessively, often leading to irritation or damage.

example
معنی(example):

او تمایل دارد که بیش از حد به زهارهای پشه خود بخارید.

مثال:

He tends to overscratch his mosquito bites.

معنی(example):

بیش از حد نمالید؛ ممکن است باعث عفونت شود.

مثال:

Don't overscratch; it may cause an infection.

معنی فارسی کلمه overscratch

: معنی overscratch به فارسی

بیش از حد خراشیدن، به معنای خراشیدن یا مالیدن چیزی به حدی که ممکن است آسیب یا مشکل جدی‌تری ایجاد کند.