معنی فارسی overseason
B1بیش از حد ادویهدار کردن، به معنای افزودن ادویه یا نمک زیاد به غذا.
To add too much seasoning to food, altering its intended flavor.
- VERB
example
معنی(example):
نباید غذا را بیش از حد ادویهدار کنید؛ این طعم را خراب میکند.
مثال:
You shouldn't overseason the dish; it ruins the flavor.
معنی(example):
بیش از حد ادویهدار کردن میتواند طعم مواد اصلی را تحت تأثیر قرار دهد.
مثال:
Overseasoning can overpower the main ingredients.
معنی فارسی کلمه overseason
:
بیش از حد ادویهدار کردن، به معنای افزودن ادویه یا نمک زیاد به غذا.