معنی فارسی overservice

B1

ارائه خدماتی که از حد نیاز فراتر رفته و ممکن است نارضایتی ایجاد کند.

The act of providing more service than necessary, potentially leading to discomfort.

example
معنی(example):

خدمت‌دهی بیش از حد در رستوران باعث شد تا تجربه غذا خوردن حس آزاردهنده‌ای داشته باشد.

مثال:

The overservice at the restaurant made the dining experience feel intrusive.

معنی(example):

او درباره خدمات بیش از حد در طول رویداد شکایت کرد.

مثال:

She complained about the overservice during the event.

معنی فارسی کلمه overservice

: معنی overservice به فارسی

ارائه خدماتی که از حد نیاز فراتر رفته و ممکن است نارضایتی ایجاد کند.