معنی فارسی overservile

B1

حالتی که فرد بیش از حد گوش به فرمان و تابع باشد که ممکن است از احترام و اراده خود فاصله گیرد.

An excessive degree of servility, often leading to a lack of assertiveness.

example
معنی(example):

نگرش بیش از حد اطاعت‌پذیر او او را کمتر با اعتماد به نفس نشان می‌دهد.

مثال:

His overservile attitude made him seem less confident.

معنی(example):

بیش از حد اطاعت‌پذیر بودن می‌تواند منجر به عدم تعادل قدرت در روابط شود.

مثال:

Being overservile can lead to a power imbalance in relationships.

معنی فارسی کلمه overservile

: معنی overservile به فارسی

حالتی که فرد بیش از حد گوش به فرمان و تابع باشد که ممکن است از احترام و اراده خود فاصله گیرد.