معنی فارسی overslavishly

B2

به طور بیش از حد لوکس، به شیوه‌ای که تجمل و زیاده‌روی را در بر دارد.

In an excessively extravagant manner; characterized by over-the-top luxury.

example
معنی(example):

مهمانی به طرز بیش از حد لوکسی تزئین شده بود، با طلا و درخشش در همه جا.

مثال:

The party was decorated overslavishly, with gold and glitter everywhere.

معنی(example):

آنها به طرز بیش از حد لوکسی ترفیع او را جشن گرفتند و یک سالن کامل اجاره کردند.

مثال:

They overslavishly celebrated his promotion, renting an entire hall.

معنی فارسی کلمه overslavishly

: معنی overslavishly به فارسی

به طور بیش از حد لوکس، به شیوه‌ای که تجمل و زیاده‌روی را در بر دارد.