معنی فارسی oversparingly
B1به طرز بیش از حد صرفهجویی، به حالتی اشاره دارد که فرد به طور غیرطبیعی در استفاده از منابع یا فرصتها احتیاط کند.
In an excessively frugal manner, often restraining opportunities or actions.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با احتیاط بیش از حد به وضعیت نزدیک شد که منجر به از دست دادن فرصتها شد.
مثال:
He approached the situation oversparingly, which led to missed opportunities.
معنی(example):
مدیریت بیش از حد صرفهجویی زمان شما میتواند مانع از بهرهوری شود.
مثال:
Oversparingly managing your time can hinder productivity.
معنی فارسی کلمه oversparingly
:
به طرز بیش از حد صرفهجویی، به حالتی اشاره دارد که فرد به طور غیرطبیعی در استفاده از منابع یا فرصتها احتیاط کند.