معنی فارسی oversparingness

B1

صرفه‌جویی بیش از حد، به معنای تلاش برای کاهش هزینه‌ها به شکلی که به کیفیت یا رضایت شخصی آسیب بزند.

The quality of being excessively frugal or thrifty, often to the detriment of enjoyment or satisfaction.

example
معنی(example):

صرفه‌جویی بیش از حد او باعث شد که نتواند از زندگی لذت ببرد.

مثال:

His oversparingness made it difficult for him to enjoy life.

معنی(example):

صرفه‌جویی بیش از حد در برنامه‌ریزی بودجه‌اش منجر به از دست رفتن فرصت‌ها شد.

مثال:

The oversparingness in her budget planning led to missed opportunities.

معنی فارسی کلمه oversparingness

: معنی oversparingness به فارسی

صرفه‌جویی بیش از حد، به معنای تلاش برای کاهش هزینه‌ها به شکلی که به کیفیت یا رضایت شخصی آسیب بزند.