معنی فارسی overstaleness
B1وضعیتی که به منظور تازگی یا تازگی کم شده است.
The quality of being stale or no longer fresh.
- NOUN
example
معنی(example):
قدمت نان آن را غیرقابل خوردن کرده بود.
مثال:
The overstaleness of the bread made it inedible.
معنی(example):
قدمت در ایدهها میتواند به کمبود نوآوری منجر شود.
مثال:
Overstaleness in ideas can lead to a lack of innovation.
معنی فارسی کلمه overstaleness
:
وضعیتی که به منظور تازگی یا تازگی کم شده است.