معنی فارسی overstiff
B1بیش از حد سفت یا خشک به گونهای که ناپایدار باشد.
Excessively stiff; rigid in a way that is uncomfortable.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از پیادهروی طولانی، پاهایم احساس سفتی بیش از حد و درد میکردند.
مثال:
After the long hike, my legs felt overstiff and sore.
معنی(example):
پارچهی بیش از حد سفت، پوشیدن ژاکت را ناراحتکننده میکرد.
مثال:
The overstiff fabric made the jacket uncomfortable to wear.
معنی فارسی کلمه overstiff
:
بیش از حد سفت یا خشک به گونهای که ناپایدار باشد.