معنی فارسی overstraitly

B1

به صورت بیش از حد سختگیرانه، بدون انعطاف نیافتن در رفتار یا قوانین.

In a manner that is excessively strict or rigid.

example
معنی(example):

او قوانین را به طور بسیار سختگیرانه‌ای اجرا کرد و هیچ جای استثنایی باقی نگذاشت.

مثال:

She overstraitly enforced the rules, leaving no room for exceptions.

معنی(example):

رویکرد بسیار سخت‌گیرانه او به همکاری باعث شد که برای دیگران سخت باشد تا مشارکت کنند.

مثال:

His overstraitly approach to collaboration made it difficult for others to contribute.

معنی فارسی کلمه overstraitly

: معنی overstraitly به فارسی

به صورت بیش از حد سختگیرانه، بدون انعطاف نیافتن در رفتار یا قوانین.