معنی فارسی overstraiten

B1

محدود کردن یا تنگ کردن بیش از حد گزینه‌ها یا شرایط.

To make something too narrow or restricted.

example
معنی(example):

سیاست جدید ممکن است گزینه‌های موجود برای مشتریان را بیش از حد محدود کند.

مثال:

The new policy may overstraiten the available options for customers.

معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که دامنه پروژه را برای رعایت مهلت‌ها بیش از حد محدود کنند.

مثال:

They decided to overstraiten the project scope to meet deadlines.

معنی فارسی کلمه overstraiten

: معنی overstraiten به فارسی

محدود کردن یا تنگ کردن بیش از حد گزینه‌ها یا شرایط.