معنی فارسی overstricken

B2

بیش از حد آسیب دیده، به ویژه از نظر عاطفی یا جسمی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است.

Affected by something in an overwhelming way, especially in a negative context.

example
معنی(example):

زمین به شدت به خاطر خشکسالی شدید آسیب دیده بود.

مثال:

The land was overstricken by severe drought.

معنی(example):

بسیاری از جوامع گرفتار فقر هستند.

مثال:

Many communities are overstricken with poverty.

معنی فارسی کلمه overstricken

: معنی overstricken به فارسی

بیش از حد آسیب دیده، به ویژه از نظر عاطفی یا جسمی به شدت تحت تاثیر قرار گرفته است.