معنی فارسی overtedious
B1بیشازحد خستهکننده و کسالتآور، بهویژه در متنها یا مباحث طولانی.
Exceedingly tedious and dull, especially in long texts or discussions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مبحث سخنرانی بهقدری خستهکننده بود که بسیاری از دانشآموزان خوابشان برد.
مثال:
The lecture was overtedious, and many students fell asleep.
معنی(example):
سبک نوشتاری خستهکننده او باعث شد تا پایان کتاب از عهدهاش برنیایم.
مثال:
His overtedious writing style made the book hard to finish.
معنی فارسی کلمه overtedious
:
بیشازحد خستهکننده و کسالتآور، بهویژه در متنها یا مباحث طولانی.