معنی فارسی overtheorization

B1

زیاد نظریه دادن به یک موضوع، به ویژه در تحصیلات یا هنر، به شکلی که اصول اولیه یا تجربیات عملی را تحت الشعاع قرار دهد.

The act of excessively applying or creating theories for a subject, often complicating basic understanding.

example
معنی(example):

بیش از حد نظریه دادن به مفاهیم ساده می‌تواند دانش‌آموزان را گیج کند.

مثال:

The overtheorization of simple concepts can confuse students.

معنی(example):

منتقدان استدلال می‌کنند که نظریه پردازی بیش از حد درباره هنر می‌تواند از لذت آن بکاهد.

مثال:

Critics argue that the overtheorization of art can detract from its enjoyment.

معنی فارسی کلمه overtheorization

: معنی overtheorization به فارسی

زیاد نظریه دادن به یک موضوع، به ویژه در تحصیلات یا هنر، به شکلی که اصول اولیه یا تجربیات عملی را تحت الشعاع قرار دهد.