معنی فارسی overtheorize
B1زیاد نظریه پردازی کردن درباره یک موضوع، به طوری که ممکن است اصل موضوع را پیچیده کند.
To excessively create or apply theories, often complicating the understanding of a subject.
- VERB
example
معنی(example):
برخی از استادان تمایل دارند که در سخنرانیهای خود بیش از حد نظریه پردازی کنند.
مثال:
Some professors tend to overtheorize their lectures.
معنی(example):
سختی آسان است که وقتی در تلاش برای تحلیل مسائل پیچیده هستید بیش از حد نظریه پردازی کنید.
مثال:
It's easy to overtheorize when trying to analyze complex issues.
معنی فارسی کلمه overtheorize
:
زیاد نظریه پردازی کردن درباره یک موضوع، به طوری که ممکن است اصل موضوع را پیچیده کند.