معنی فارسی overtheorizing

B1

عمل بیش از حد نظریه پردازی کردن؛ ایجاد نظریه‌های متقابل و پیچیده برای موضوعات که باعث سردرگمی می‌شود.

The act of excessively theorizing, which can obscure understanding and clarity in communication.

example
معنی(example):

بیش از حد نظریه پردازی کردن می‌تواند به سوء تفاهم اصول اولیه منجر شود.

مثال:

Overtheorizing can lead to misunderstanding basic principles.

معنی(example):

آنها به دلیل بیش از حد نظریه پردازی کردن به جای ارائه راه‌حل‌های روشن مورد انتقاد قرار گرفتند.

مثال:

They were criticized for overtheorizing rather than providing clear solutions.

معنی فارسی کلمه overtheorizing

: معنی overtheorizing به فارسی

عمل بیش از حد نظریه پردازی کردن؛ ایجاد نظریه‌های متقابل و پیچیده برای موضوعات که باعث سردرگمی می‌شود.