معنی فارسی overthrong
B1پر کردن یا تجمع بیش از حد مردم در یک مکان، که میتواند باعث مشکلات یا خطرات شود.
To crowd or throng excessively.
- VERB
example
معنی(example):
این جشنواره آنقدر محبوب بود که مردم شروع به پرکردن بیش از حد مکان کردند.
مثال:
The festival was so popular that people began to overthrong the venue.
معنی(example):
پرکردن بیش از حد میتواند در رویدادهای بزرگ منجر به خطرات ایمنی شود.
مثال:
Overthronging can lead to safety hazards at large events.
معنی فارسی کلمه overthrong
:
پر کردن یا تجمع بیش از حد مردم در یک مکان، که میتواند باعث مشکلات یا خطرات شود.