معنی فارسی overtiming

B1

اضافه‌کاری به معنای صرف زمان بیشتر از حد معمول برای انجام یک کار یا پروژه است.

The act of spending more time than necessary on a task or project.

example
معنی(example):

او به خاطر اضافه‌کاری در پروژه‌هایش مشهور است.

مثال:

He is known for overtiming his projects.

معنی(example):

اضافه‌کاری می‌تواند به خستگی منجر شود.

مثال:

Overtiming can lead to burnout.

معنی فارسی کلمه overtiming

: معنی overtiming به فارسی

اضافه‌کاری به معنای صرف زمان بیشتر از حد معمول برای انجام یک کار یا پروژه است.