معنی فارسی overtoiling

B1

به حالت کار کردن بیش از حد اشاره می‌کند که ممکن است به سلامتی آسیب برساند.

The act of working excessively hard over a prolonged period, often detrimental to one's health.

example
معنی(example):

کار زیاد می‌تواند به مشکلات جدی سلامتی منجر شود.

مثال:

Overtoiling can lead to serious health issues.

معنی(example):

او از کار زیاد دست برداشت و شروع به لذت بردن از اوقات فراغت کرد.

مثال:

He stopped overtoiling and started enjoying his leisure time.

معنی فارسی کلمه overtoiling

: معنی overtoiling به فارسی

به حالت کار کردن بیش از حد اشاره می‌کند که ممکن است به سلامتی آسیب برساند.