معنی فارسی overtoil
B1به کار زیاد و طاقتفرسا اشاره دارد که ممکن است بیفایده باشد.
To work excessively hard, often without gaining significant benefits.
- VERB
example
معنی(example):
او احساس میکرد که برای موفقیت نیازی به زحمت زیاد ندارد.
مثال:
He felt that he did not need to overtoil for success.
معنی(example):
گاهی اوقات بهتر است با هوش کار کنید تا اینکه سختکار کنید.
مثال:
Sometimes it's better to work smarter than to overtoil.
معنی فارسی کلمه overtoil
:
به کار زیاد و طاقتفرسا اشاره دارد که ممکن است بیفایده باشد.