معنی فارسی overtroubling

B1

ایجاد نگرانی یا مستغرق کردن خود در مضطرب کردن، به ویژه در مورد افکار یا احساسات.

To cause oneself to be consumed by worry or anxiety.

example
معنی(example):

فکرهای نگران‌کننده‌اش او را در شب بیدار نگه داشته بود.

مثال:

His overtroubling thoughts kept him awake at night.

معنی(example):

او با اینکه دیگران درباره‌اش چه فکری می‌کنند، بیش از حد نگران بود.

مثال:

She was overtroubling herself with what others thought of her.

معنی فارسی کلمه overtroubling

: معنی overtroubling به فارسی

ایجاد نگرانی یا مستغرق کردن خود در مضطرب کردن، به ویژه در مورد افکار یا احساسات.