معنی فارسی overusually
B1بیش از حد معمول، به معنای رفتاری که فراتر از یک عادت رایج است.
More than usual; in a manner that exceeds normal behavior.
- ADVERB
example
معنی(example):
او معمولاً بیش از حد دیر به جلسات میرسد.
مثال:
She overusually attends meetings late.
معنی(example):
او معمولاً بیش از حد فراموش میکند که کارت شناساییاش را بیاورد.
مثال:
He overusually forgets to bring his ID.
معنی فارسی کلمه overusually
:
بیش از حد معمول، به معنای رفتاری که فراتر از یک عادت رایج است.