معنی فارسی overventilated

B1

فضایی که به صورت غیرضروری و بیش از حد تهویه شده است.

Describing a space that has been ventilated excessively.

example
معنی(example):

فضای بیش از حد تهویه شده سرد و غیر دوستانه به نظر می‌رسید.

مثال:

The overventilated space felt cold and uninviting.

معنی(example):

آنها از دفتر بیش از حد تهویه شده شکایت کردند.

مثال:

They complained about the overventilated office.

معنی فارسی کلمه overventilated

: معنی overventilated به فارسی

فضایی که به صورت غیرضروری و بیش از حد تهویه شده است.