معنی فارسی overwander
B1گشتن یا پرسه زدن بدون هدف و بیشتر از حد معمول.
To wander excessively, often without a clear destination.
- VERB
example
معنی(example):
بسیار آسان است که هنگام کاوش در یک شهر جدید، بیش از حد پرسه بزنید.
مثال:
It’s easy to overwander when exploring a new city.
معنی(example):
پرستش بیش از حد میتواند به گم شدن شما منجر شود.
مثال:
To overwander can lead to losing your way.
معنی فارسی کلمه overwander
:
گشتن یا پرسه زدن بدون هدف و بیشتر از حد معمول.