معنی فارسی overwent
B1پشت سر گذاشتن یا بررسی کردن به طور کامل.
To undergo or experience something thoroughly.
- VERB
example
معنی(example):
او مراحل ذکر شده در راهنما را به طور کامل پشت سر گذاشت.
مثال:
He overwent the processes outlined in the manual.
معنی(example):
آنها قبل از اتخاذ یک انتخاب نهایی، گزینههای خود را به دقت بررسی کردند.
مثال:
They overwent their options before making a final choice.
معنی فارسی کلمه overwent
:
پشت سر گذاشتن یا بررسی کردن به طور کامل.