معنی فارسی overwetting
B1بیش از حد مرطوب کردن، عمل آبیاری یا رطوبت دادن به حدی که باعث مشکلاتی مانند پوسیدگی شود.
The act of making something excessively wet.
- NOUN
example
معنی(example):
بیش از حد مرطوب شدن خاک میتواند به پوسیدگی ریشه منجر شود.
مثال:
Overwetting of the soil can lead to root rot.
معنی(example):
کشاورز نگران بیش از حد مرطوب شدن گیاهانش است.
مثال:
The gardener is concerned about the overwetting of his plants.
معنی فارسی کلمه overwetting
:
بیش از حد مرطوب کردن، عمل آبیاری یا رطوبت دادن به حدی که باعث مشکلاتی مانند پوسیدگی شود.