معنی فارسی overwheel

B1

بیش از حد فشار دادن یا تحریک احساسات، معمولاً به شکل منفی.

To overwhelm or excessively influence emotional responses.

example
معنی(example):

مواظب باشید که در موقعیت‌های استرس‌زا بیش از حد به احساسات خود دامن نزنید.

مثال:

Be careful not to overwheel your emotions in stressful situations.

معنی(example):

او معمولاً وقتی با چالش‌ها روبرو می‌شود، بیش از حد خود را تحت فشار می‌گذارد.

مثال:

He tends to overwheel when facing challenges.

معنی فارسی کلمه overwheel

: معنی overwheel به فارسی

بیش از حد فشار دادن یا تحریک احساسات، معمولاً به شکل منفی.