معنی فارسی overwhelmingness
B1شدت یا فشاری که باعث احساس تسلط یا غلبه می‌شود.
The state or quality of being overwhelming; an intense or overpowering situation or feeling.
- NOUN
example
معنی(example):
شدت و طاقت‌فرسایی وضعیت باعث شد که همه حرفی برای گفتن نداشته باشند.
مثال:
The overwhelmingness of the situation made everyone speechless.
معنی(example):
او احساس می‌کرد که سنگینی مسئولیت‌هایش او را تحت فشار قرار داده است.
مثال:
She felt the overwhelmingness of her responsibilities weigh her down.
معنی فارسی کلمه overwhelmingness
:
شدت یا فشاری که باعث احساس تسلط یا غلبه می‌شود.
