معنی فارسی overwillingness

B1

حالت یا ویژگی تمایل بیش از حد به عمل کردن برای رضایت دیگران.

The state or quality of being excessively inclined to act for the satisfaction of others.

example
معنی(example):

میل بیش از حد او به راضی کردن همه گاهی به ضرر او تمام می‌شد.

مثال:

Her overwillingness to please everyone sometimes backfired.

معنی(example):

میل بیش از حد می‌تواند به استرس شخصی و نارضایتی منجر شود.

مثال:

Overwillingness can lead to personal stress and dissatisfaction.

معنی فارسی کلمه overwillingness

: معنی overwillingness به فارسی

حالت یا ویژگی تمایل بیش از حد به عمل کردن برای رضایت دیگران.