معنی فارسی overworn

B2

مورد استفاده بیش از حد قرار گرفته به طوری که خراب یا کهنه شده است.

Worn out or damaged due to excessive use.

example
معنی(example):

او کفش‌های کهنه‌اش را به مهمانی پوشید.

مثال:

She wore her overworn shoes to the party.

معنی(example):

کتانی کهنه‌اش دارای چندین سوراخ بود.

مثال:

His overworn jacket had many holes.

معنی فارسی کلمه overworn

: معنی overworn به فارسی

مورد استفاده بیش از حد قرار گرفته به طوری که خراب یا کهنه شده است.