معنی فارسی overwore

B1

به معنای استفاده مفرط از چیزی به‌خصوص لباس یا کفش به‌گونه‌ای که باعث خراب شدن آن شود.

To wear something too much, leading to damage or wear.

example
معنی(example):

او کفش‌های مورد علاقه‌اش را آن‌قدر پوشید تا خراب شدند.

مثال:

She overwore her favorite shoes until they broke.

معنی(example):

من معمولاً در فصل زمستان ژاکت‌ام را زیاد پوشیدم.

مثال:

I often overwore my jacket during the winter season.

معنی فارسی کلمه overwore

: معنی overwore به فارسی

به معنای استفاده مفرط از چیزی به‌خصوص لباس یا کفش به‌گونه‌ای که باعث خراب شدن آن شود.