معنی فارسی ovest

B1

جهت غرب؛ اشاره به سمت جغرافیایی.

The west; a direction opposite to east.

example
معنی(example):

آن‌ها به سمت اوست به سمت کوه‌ها رفتند.

مثال:

They headed ovest towards the mountains.

معنی(example):

اَوِست کلمه‌ای ایتالیایی برای غرب است.

مثال:

Ovest is the Italian word for west.

معنی فارسی کلمه ovest

: معنی ovest به فارسی

جهت غرب؛ اشاره به سمت جغرافیایی.