معنی فارسی ovularian
B1مربوط به ویژگیها یا فرایندهای تخمکی در موجودات زنده.
Pertaining to ovular characteristics or processes in living organisms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرایندهای اوولاریان در موجودات بسته به شرایط محیطی متغیر است.
مثال:
The ovularian processes in the organism vary with environmental conditions.
معنی(example):
محققان در حال بررسی سازگاریهای اوولاریان در گونههای مختلف هستند.
مثال:
Researchers are investigating ovularian adaptations in different species.
معنی فارسی کلمه ovularian
:
مربوط به ویژگیها یا فرایندهای تخمکی در موجودات زنده.